چت روم

چشمی که گریستن نمیداند زیستن نمیتواند

اميدوارم امشب که ميخوابي قشنگترين و بهترين آدم دنيا رو تو خواب ببيني ولي سعي کن بهش عادت نکني چون من هر شب نميتونم بيام به خوابت

دیروز روز جهانی آوارگان بود توقع داشتم یه تشکر خشک وخالی ازمامیکردی که یه عمریه آوارتیم

می دونی فرق تو با یانگوم چیه یانگوم جواهری در قصره ولی تو قصری از جواهری

تو اون فرشته ای که وقتی در فصل بهار قدم میزنی برگ درختان انتظار پائیز را می کشند تا جای پاهات رو بوسه بزنند
 

لذت عشق زمانی که آن را نثار میکنید بیشتر از زمانی است که دریافتش میکنید
 

عشق حقیقی مثل روح است افراد زیادی درباره آن صحبت میکنند ولی تعداد کمی آن را دیده اند

تازه فهمیدم تو دنیا هیچ قلبی واسه من نمی تپه حتی قلب خودم چون اونم واسه تو می تپه

عشق تو چشمهای هم نگاه کردن نیست با چشمهای هم به زندگی نگاه کردنه

هرگز انتظار ندارم مرا همانقدر دوست داشته باشی که دوستت دارم این توقعی است غیرمنصفانه من باید عاشق تو باشم در حد ممکن عشق و آرزومند آن باشم که مرا بخواهی  هرقدر که می خواهی

من به دو چیز عشق می ورزم یکی تو و دیگری وجود تو به دو چیزاعتقاد دارم یکی خدا ودیگری تو من در این دنیا دو چیز میخواهم یکی تو ودیگری خوشبختی تو من این دنیا را برای دو چیز میخواهم یکی تو و دیگری برای با تو موندن

وفای شمع را نازم که بعد از سوختن به صد خاکستری در دامن پروانه میریزد نه چون انسان که بعد از رفتن همدم گل عشقش درون دامن بیگانه میریزد

دل آدم ها به اندازه ی حرفهاشون بزرگ نیست اما اگه حرفاشون از دل باشه می تونه بزرگترین آدم ها رو بسازه

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز

تو بودی باور من تو یار و یاور من  تو بودی عشق اول رفیق آخر من تو بودی شور هستی رفیق خوب مستی تو بودی کعبه ی عشق مثل خدا پرستی

تو رو خواستن اشتباه بود  تو رو دیدن یه گناه بود  دلم از گناه نترسید  که وجودت چون پناه بود

سفری غریب داشتم توی چشمای قشنگت سفری که بر نگشتم غرق شدم توی نگاهت دل ساده ی ساده کوله بار سفرم بود چشم تو مثل یه سایه همجا همسفرم بود من همون لحظه اول آخر راهو میدیدم تپش عشق و تو رگهام عاشقانه می چشیدم

مهر تو به مهر خاتم ندهم وصلت به دم مسیح مریم ندهم عشقت به هزار باغ خرما ندهم یکدم غم تو به هر دو عالم ندهم

آرزو دارم شبی عاشق شوی آرزو دارم بفهمی درد را .تلخی برخوردهای سرد را می رسد روزی که بی من سر کنی می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی

تکیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست

فکر مي کرديم عاشقي هم بچگيست اما حيف اين تازه اول يک زندگيست زندگي چيزيست شبيه يک حباب عشق آباديه زيبايي در سراب فاصله با آرزو هاي ما چه کرد کاش مي شد در عاشقي هم توبه کرد

از پشت شيشه هاي بزرگ دلتنگي گريه ميكنم و آرزو ميكنم كه كاش براي يك لحظه فقط يك لحظه آغوش گرمت را احساس كنم  ميخواهم سر روي شانه هاي مهربانت بگذارم تا ديگراز گريه كم نشوم

کاش منو میفهمیدی نه خودتو دوستدار و عاشق همیشگی تو راه سفر با تو کجاست من از تو میپرسم بگو

تو همون ماه منی که تو شبهای بی کسیم تنها کسم بودی و هستی جدایی برام کشندست ولی به یادت شاید شاید لحظه ای آرامش بگیرم

سلام بهونه قشنگ من برای زندگی فدای نگاه و صدای و خنده‌های گرمو شیرینت خیلی دوست دارم

آری که دوست داشتن از عشق برتر است و من هرگز خود را تا سطح بلندترین قله‌ی عشق های بلند پایین نخواهم آورد

دوباره دل هوای با تو بودن کرده نگو این دل دوریه عشقتو باور کرده دل من خسته از این دست به دعاها مردن همه آرزو ها با رفتن تو مردن حالا من یه آرزو دارم تو سینه که دوباره چشم من تو رو ببینه

مشتاق دیدارت شده بودم چشامو فرستادم تا ببینمت

دوری یعنی فراق فراق یعنی دلتنگی دلتنگی یعنی تو تو یعنی همه ی دنیای من

تا نباشد این جدایی ها نداند قدر یاران را کویر خشک می داند بهای قطره باران را

میگن عاشقا عشقشون رو زیبا می بینن این دفعه که دیدمت خیلی زیبا شده بودی نمی دونم تو هر دفعه داری زیباتر میشی یا من عاشقتر

در زمین عشقی نیست که زمینت نزند آسمان را دریاب

زیباترین حکمت دوستی به یاد هم بودن است نه در کنار هم بودن به یادتم

سلام به کسی که به رسم جاده ها دور است و به رسم دل چه نزدیک

کسانی که تمایل به تبادل لینک دارند پس از بررسی شرایط لینک ما رو با نام "اس ام اس و پیامک عاشقانه لینک کنند و ما رو مطلع کنند تا ما هم لینکشونو بزاریم

گر کسی می گوید که برای تو می میرد دروغ میگوید حقیقت را کسی میگوید که برای تو زندگی می کند

 

ترس از عشق ترس از زندگی است آنان که از عشق می گریزند مردگانی بیش نیستند
 

گفتم به گل زرد چرا رنگ منیافسرده و دلتنگ چرا مثل منی من عاشق اویم که رنگم شده زرد و عاشق کیستی که هم رنگ منی
 

اگه بعد از 120 سال رفتی اون دنیا گفتن یکی حلالت نکردخه سر پل صراط منتظرته اون منم که به این بهونه می خوام یه بار دیگه ببینمت
 

روزی عشق از دوستی پرسید تفاوت منو تو در چیست دوستی گفت من دیگران را به سلامی آشنا میکنم تو به نگاهی من آنان را با دروغ جدا میکنم تو با مرگ

بر دریچه ی قلبم نوشتم ورود ممنوع عشق آمد و گفت بی سوادم

وقتی خاطره های آدم زیاد میشه دیوار اتاقشون پر عکس میشه اما همیشه دلت واسه اونی تنگ میشه که نمیتونی عکسشو به دیوار بزنی

باغبون برای داشتن یه گل سرخ نوکری هزار تا خارو میکنه باغبونتم گلم

قلبی كه فراموشت كند قلب من نیست هرگز فراموش كردنت در فكر من نیست

هر دل سنگی یه روزی میشه تنگ چه کنم من که دلم تنگه همیشه

خدایا طاقت هجرش ندارم تو میدانی که او را دوست دارم شده در زندگی لیلای عشقم و من مجنون عشقش در دیارم

به سلام ها دل نمی بندم از خداحافظی ها غمگین نمی شوم دیگر عادت کرده ام به تکرار یکنواخت دوری و دوستی خورشید و ماه 

همیشه این واسم سوال بود که عشق چیه اما الان با تو به زیباترین جواب رسیده ام 

ما هرچی تلخی بود امتحان کردیم ولی دیدم هیچ چیز تلخ تر از ندیدنت نیست

در شیارهای قلبم به دنبال کدامین عشق می گردی عشق من در آینه ای است که هر روز به آن می نگری