چت روم

مهر تو به مهر خاتم ندهم وصلت به دم مسیح مریم ندهم عشقت به هزار باغ خرما ندهم یکدم غم تو به هر دو عالم ندهم

تکیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست

فکر مي کرديم عاشقي هم بچگيست اما حيف اين تازه اول يک زندگيست زندگي چيزيست شبيه يک حباب عشق آباديه زيبايي در سراب فاصله با آرزو هاي ما چه کرد کاش مي شد در عاشقي هم توبه کرد

از پشت شيشه هاي بزرگ دلتنگي گريه ميكنم و آرزو ميكنم كه كاش براي يك لحظه فقط يك لحظه آغوش گرمت را احساس كنم  ميخواهم سر روي شانه هاي مهربانت بگذارم تا ديگراز گريه كم نشوم

تو همون ماه منی که تو شبهای بی کسیم تنها کسم بودی و هستی جدایی برام کشندست ولی به یادت شاید شاید لحظه ای آرامش بگیرم

کاش منو میفهمیدی نه خودتو دوستدار و عاشق همیشگی تو راه سفر با تو کجاست من از تو میپرسم بگو

آری که دوست داشتن از عشق برتر است و من هرگز خود را تا سطح بلندترین قله‌ی عشق های بلند پایین نخواهم آورد

سلام بهونه قشنگ من برای زندگی فدای نگاه و صدای و خنده‌های گرمو شیرینت خیلی دوست دارم

مشتاق دیدارت شده بودم چشامو فرستادم تا ببینمت

دوباره دل هوای با تو بودن کرده نگو این دل دوریه عشقتو باور کرده دل من خسته از این دست به دعاها مردن همه آرزو ها با رفتن تو مردن حالا من یه آرزو دارم تو سینه که دوباره چشم من تو رو ببینه

دوری یعنی فراق فراق یعنی دلتنگی دلتنگی یعنی تو تو یعنی همه ی دنیای من

تا نباشد این جدایی ها نداند قدر یاران را کویر خشک می داند بهای قطره باران را

میگن عاشقا عشقشون رو زیبا می بینن این دفعه که دیدمت خیلی زیبا شده بودی نمی دونم تو هر دفعه داری زیباتر میشی یا من عاشقتر

در زمین عشقی نیست که زمینت نزند آسمان را دریاب

زیباترین حکمت دوستی به یاد هم بودن است نه در کنار هم بودن به یادتم

سلام به کسی که به رسم جاده ها دور است و به رسم دل چه نزدیک

گر کسی می گوید که برای تو می میرد دروغ میگوید حقیقت را کسی میگوید که برای تو زندگی می کند

 

گفتم به گل زرد چرا رنگ منیافسرده و دلتنگ چرا مثل منی من عاشق اویم که رنگم شده زرد و عاشق کیستی که هم رنگ منی
 

ترس از عشق ترس از زندگی است آنان که از عشق می گریزند مردگانی بیش نیستند
 

روزی عشق از دوستی پرسید تفاوت منو تو در چیست دوستی گفت من دیگران را به سلامی آشنا میکنم تو به نگاهی من آنان را با دروغ جدا میکنم تو با مرگ

اگه بعد از 120 سال رفتی اون دنیا گفتن یکی حلالت نکردخه سر پل صراط منتظرته اون منم که به این بهونه می خوام یه بار دیگه ببینمت
 

وقتی خاطره های آدم زیاد میشه دیوار اتاقشون پر عکس میشه اما همیشه دلت واسه اونی تنگ میشه که نمیتونی عکسشو به دیوار بزنی

بر دریچه ی قلبم نوشتم ورود ممنوع عشق آمد و گفت بی سوادم

باغبون برای داشتن یه گل سرخ نوکری هزار تا خارو میکنه باغبونتم گلم

یه دنیا فدای هر چی دل مهربونه صد دل فدای هرکی این اس ام اس رو می خونه
 

قلبی كه فراموشت كند قلب من نیست هرگز فراموش كردنت در فكر من نیست

وصیت کردم بعد مرگم قلبمو اهدا کنن اما گفتن اجازه صاحبش لازمه. اجازه می دی

تا حالا یه هندونه که از عقب نیسان بخوره کف خیابون رو دیدی اونجوری تیکه پارتم

میفرستم این پیامک را به دوست ای پیامک صورت او را ببوس

خدایا طاقت هجرش ندارم تو میدانی که او را دوست دارم شده در زندگی لیلای عشقم و من مجنون عشقش در دیارم